دکتر علیاکبر ولایتی، مشاور عالی بینالملل رهبر انقلاب در برنامه « دو قدم مانده به صبح» یکشنبه شب گذشته، به بیان خاطراتی از دوران دفاع مقدس و مسأله آزادی خرمشهر پرداخت.
به گزارش «تابناک»، ولایتی در آغاز برنامه، به خاطرهای پس از فتح خرمشهر پرداخت و گفت: سران سه قوه خدمت امام (ره) رسیدند، در حالی که ایشان از فتح خرمشهر بسیار خوشحال بودند. در این نشست، ظاهرا موضوع اروند رود مطرح میشود. برخی حاضران در جلسه از امام پرسیدند که حالا این رودخانه را شطالعرب بگوییم یا اروند رود؟ امام فرمودند (قریب به مضمون): مگر اروند رود چه اشکالی دارد؟!
امام تکیه کردند، بر نام اروند رود که البته این عرق ملی امام را نشان میدهد. با اینکه امام رهبر جهان اسلام بود و در قله بیداری اسلامی ایستاده بود، علاقه خاصی به ایران و وطن داشت و قدر ایران را به خوبی و بهتر از هر کسی میدانستند و برای همین، گفتند: هیچ ملتی به خوبی ملت ما نیست، حتی ملت رسولالله در صدر اسلام.
مشاور عالی بینالملل مقام معظم رهبری افزود: در مذاکرات ژنو درباره قطعنامه ۵۹۸ در احتجاجی که با «طارق عزیز»، وزیر خارجه سابق عراق، در حضور دبیرکل سازمان ملل متحد بر سر نام اروند رود داشتم، بنده این رودخانه را اروند رود گفتم که «طارق عزیز» در پاسخ گفت: شطالعرب. بنده ادامه دادم: شط العرب یک نام جدید است که حداکثر در سیصد سال گذشته استفاده شده، ولی اروندرود در شاهنامه فردوسی که بیش از هزار سال از عمر آن میگذرد، بیان شده است.
علیاکبر ولایتی در پاسخ به این پرسش که فتح خرمشهر چه تأثیری در ادبیات مسئولان سیاسی کشورها داشت، گفت: پیش از فتح خرمشهر با این تصور که صدام مسلط بر جبهه جنگ است، از او حمایت و از موضع حامیان فاتح جنگ صحبت میکردند؛ اما پس از سوم خرداد از موضع مدافعین یک شکست خورده سخن میگفتند.
آنان پیشتر گمان میکردند که اگر جنگ ادامه پیدا کند، مقصودی که برخی از عربهای منطقه و برخی کشورهای غربی داشتند، عملی میشود و جمهوری اسلامی یا از بین میرود و یا تعدیل میشود.
پس از فتح خرمشهر، هر کس به ما میرسید، میگفت: چرا صلح نمیکنید؟ برخی از کشورهای منطقه که به صدام کمکهای مالی کلانی میکردند، به ما که میرسیدند، میگفتند: الصلح خیر. این تغییر موضع مشهود بود.
عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام در پاسخ به این پرسش که چرا پس از فتح خرمشهر جنگ ادامه یافت، بیان کرد: فتح خرمشهر یک نقطه عطف بود، اما پایان کار نبود و هنوز حدود سی هزار کیلومتر مربع از خاک ما در اشغال عراق بود. اگر آتش جنگ خاموش و جبههها سرد میشدند، بر ما همین میرفت که در جنگ دوم ایران و روس در سال ۱۸۲۶ میلادی رفت.
وی همچنین افزود: نیروهای عراقی کادر بودند، در حالی که نیروهای ما اغلب بسیجی و مردمی. هر کسی کاری داشت، رها کرده و به جبهه آمده بود، اگر جنگ متوقف میشد، نیروهای مردمی از جبههها میرفتند، ولی نیروهای کادر عراقی که در آغاز جنگ، دوازده لشکر بودند و تا اواخر جنگ به بیش از چهل لشکر رسیدند، در جبههها باقی مانده بودند؛ بنابراین، اگر ما در گفتوگوها به جایی نمیرسیدیم و آنها احساس میکردند جبهه ایران خالی است، بار دیگر جنگ را از سر میگرفتند.
پس این چه استدلالی است که پس از خرمشهر باید صلح میکردیم؟! صلح با کسی که خاک ما را اشغال کرده بود، همانند صلح اعراب با اسرائیل بود.