مرد مرده به زندگي بازگشت! اين خبر واقعاً شوك آور است و جالب اينكه اين مرد هيچ بيماري قلبي ندارد و مرگش تنها يك اتفاق نادر بود!
اين حادثه در آبادان رخ داد و مردي يك ساعت مرد تا اين كه با سماجت يك پزشك با دو دنده شكسته به زندگي برگشت.
ماجرايي كه چندي پيش در بيمارستان نفت آبادان رخ داد و خيلي ها را شوك زده كرد. همه چيز برمي گردد به چهارشنبه هفته گذشته ساعت نه و نيم شب. «فيصل» مثل هميشه به خانه رفته بود تا كنار زن و بچه اش باشد اما آن روز مثل هميشه نبود او خستگي شديدي در بدنش احساس مي كرد و هر لحظه حالش بد و بدتر مي شد، طوري كه هر دو دستش از شدت عرق كاملاً خيس شده بود اما او مشكلش را جدي نگرفت، تصور مي كرد به زودي حالش خوب مي شود و اين يك خستگي معمولي است.
فيصل حسيني داستان آن شب را اين گونه به شوك گفت: «سر سفره شام همسرم متوجه حال و روزام شد، گفت رنگت خيلي پريده و بهتر است برويم دكتر اما من تمايلي به اين كار نداشتم، هر چقدر زمان مي گذشت حالم بدتر مي شد. سرانجام به اين نتيجه رسيدم كه همراه با همسرم به بيمارستان نفت آبادان بروم، در آنجا پزشك پس از معاينه گفت بايد يك نوار قلبي بگيرم. پزشكان بيمارستان تصور مي كردند حال بد من به خاطر مشكل قلبي باشد اما تا به حال هيچ گونه سابقه بيماري قلبي نداشته ام هر سال يك بار براي چكاپ به بيمارستان مي رفتم و خيالم از اين بابت راحت بود، اما وقتي روي تخت دراز كشيدم تا دكتر نوار قلب بگيرد ناگهان پزشك از اتاق بيرون رفت و در حالي كه از پرستاران مي خواست پزشك متخصص قلب را هرچه زودتر خبر كنند دنيا برايم تيره و تار شد.
مرگ آني
فيصل حسيني ۴۱ ساله است و از ۱۷ سال پيش كارمند بيمارستان نفت آبادان است. آن روز پزشكي كه نوار قلب گرفته بود با عجله مي خواست هرچه سريعتر پزشك متخصص قلب و عروق را ببيند.
همسر فيصل هنوز شوكه است، نفس عميقي مي كشد و با يادآوري آن روز پراسترس به شوك گفت: «فيصل به اصرار من به بيمارستان آمده بود، در حالي كه در طول راه مي گفت حالش خوب است از آنجا كه بيشتر پرسنل بيمارستان همسرم را مي شناختند و با او همكار بودند، اين بود كه با خيال راحت در گوشه اي به انتظار نشستم و تصور مي كردم در اتاق نوار قلب، همسرم در حال انجام يك آزمايش ساده است، اما در همين فكر بودم كه ناگهان متوجه شدم اتاقي كه شوهرم در آنجاست شلوغ شده و عده زيادي از پزشكان با عجله وارد اين اتاق شده يا از آن خارج مي شوند؛آن لحظه را هيچ وقت از خاطر نمي برم، انگار آب سردي روي بدنم ريخته بودند، پاهايم قدرت حركت نداشتند و نفسم بند آمده بود.
هر طور كه بود با اصرار وارد اتاق شدم اما صحنه اي كه مي ديدم باور نمي كردم. همسرم كه تا دقايقي پيش مي گفت حالش خوب است و مشكل خاصي ندارد بي جان و سرد روي تخت دراز كشيده بود؛شوك به من دست داده بود، اصلاً باور نمي كردم. ناگهان سرم گيج رفت و از حال رفتم.»
نااميدي
هيچ كس باور نمي كرد فيصل ديگر زنده نباشد، پزشكان همه به تكاپو افتادند تا مرد مرده را به زندگي برگردانند. سرانجام پزشك متخصص قلب حاضر در عمليات احيا، مرگ بيمار و پايان احيا را اعلام كرد، اما دكتر امين شمس متخصص طب اورژانس حاضر در عمليات CPR عمليات را يك ساعت ديگر ادامه داد و سرانجام موفق به بازگرداني وضعيت قلبي ريوي عادي شد.
ماساژ حيات بخش
ناگهان دكتر شمس، با قدرت زيادي به ماساژ سينه بيمار پرداخت،ماساژي كه باعث شد دستگاه ها يك بار ديگر به صدا در بيايند و به جريان افتادن ضربان قلب فيصل را نشان بدهند،مرد مرده اي كه تا ساعتي پيش قرار بود جواز دفنش صادر شود.
فيصل بار ديگر به زندگي بازگشت، گرچه در اين اتفاق دو دنده اش شكست، در اين ميان پزشكان بلافاصله فيصل را به آي سي يو منتقل كردند تا در آنجا تحت مراقبت هاي ويژه قرار بگيرد چرا كه دستگاه ها تنها ۱۵ درصد علايم حياتي را نشان مي دادند. فيصل در اين باره مي گويد: «وقتي چشمانم را باز كردم و به هوش آمدم متوجه شدم در اتاق آي سي يو هستم. همه با خوشحالي دورم حلقه زده بودند و من با تعجب از آنها پرسيدم اينجا چكار مي كنم و چرا مرا به آي سي يو آورده اند. همسرم به سمتم آمد و از من خواست آرام باشم و گفت خدا تو را دوباره به ما بخشيده و تمام ماجرا را برايم تعريف كرد اما من باورم نمي شد». گرچه همسر فيصل همه اتفاقات را مو به مو برايش توضيح داد اما وي تصور مي كرد تنها چند دقيقه به خواب رفته و حالابيدار شده است در صورتي كه چهار روز در آي سي يو تحت مراقبت هاي ويژه بود.
بنا به اين گزارش، پزشكان در مورد علت اين حادثه مي گويند بيمار به خاطر انسداد يكي از رگ هاي قلب دچار اين مشكل شده است كه با وارد آوردن ضربه از سوي پزشك به سينه بيمار، رگ ها آزاد شده و وي دوباره به زندگي بازگشته است.
نكته جالب اين ماجرا در اين است كه پزشكان متخصص قلب بعد از معاينه بيمار با تعجب گفتند قلب اين بيمار مشكلي ندارد و در سلامت كامل به سر مي برد. پزشكان معتقدند رگ هاي قلب بيمار نه نيازي به آنژيوگرافي داشته و نه نيازي به بالن زدن، فقط انسداد رگ ها يك اتفاق آني بوده و بيمار مشكل قلبي ندارد.
فيصل كه اين روزها از اين كه دوباره در كنار خانواده اش زندگي مي كند خوشحال است ، مي گويد:«خدا را شكر مي كنم كه به من زندگي تازه اي بخشيد و اين موضوع را مديون دوستم دكتر شمس هستم كه نا اميد نشد و به تلاشش ادامه داد.»